معماری ایران و معماری مذهبی کاربرد زیادی داشته و دارد. به کار بردن آینه در مکانهای زیارتی به دلیل زیبایی معنوی و اسرار آمیزی که ایجاد میکند و انعکاس نور در فضا تقریباً در اغلب زیارتگاهها به کار برده شده است. دلیل یکپارچه نبودن آینه کاری و استفاده از قطعههای کوچک آینه در آن در کنار زیبایی که بر آن اضافه میشود؛ یکی مکروه بودن استفاده از آینه برای دیدن خود، ان هم در مکان مذهبی است. وقتی آینه به صورت تکه تکه بر روی دیوارهای زیارتگاه کنار هم قرار گیرند تشخیص انعکاس تصویر خود در آنها دشوار میشود. دیگر آنکه گفته شده در زمانی که آینه کاری رونق گرفت، آینهها یکی از محصولات وارداتی از اروپا بودهاند که در هنگام جا به جایی همیشه تعدادی از آنها میشکسته و خرد میشدهاند. و هنرمندان آن زمان استفادهای برای آن تکههای خرد شده یافتند که تا امروز نیز جایگاه خود را حفظ کرده است.
حجمها و چیدمانهای ماندانا مقدم اولین چیزی را که به خاطر ما میآورند همین آینه کاری سنتی ایرانی است. تفاوت عمدهٔ این کارها در قابهای متفاوشان است. باربد گلشیری دربارهٔ کارهای او نوشته است: "نزدیکترین شکل به شکل کلی این اجسام سوراخ کلید است، یعنی معبری که از طریق آن یا از خلال آن به جای دیگری میرویم یا چیز دیگری میبینیم. انگار پشت آینهها چیز دیگری باشد،..." وقتی رو به روی آیینهای این چنین در هم شکسته قرار میگیریم تشخیص واقعیت و یافتن آن در تکههای کوچک آینه و ساختن یک تصویر کلی واضح از بازتاب کلی آنها در ذهن کار دشواری است. این مبهم ماندن تصویر در ذهن خاصیتی اسرار آمیز به آن میدهد که ذهن را شاید بتوان گفت دچار یک تعلیق میکند. حجمهایی که به قول گلشیری شبیه سوراخ کلید هستند، در فضای گالری اینجا و آنجا طوری چیده شدهاند که این خاصیت را در فضا تکمیل کنند. دیوارههای بیرونی حجمهایی که به جای نصب شدن بر دیوار در محیط گالری چیده شدهاند، به گفتهٔ مقدم با استفاده از آهن ساخته شدهاند تا بعد از گذر زمان زنگار به خود گرفته و با خود آینهها در تضاد قرار بگیرند. او همچنین میگوید که قصد داشته نظم آینه کاریها را کاهش دهد تا شباهتشان به آینه کاری آن طور که در هنر سنتی ایران رواج دارد تفاوت داشته باشد و از حالت تزئینی بیرون بیاید. چرا که مسئلهٔ او تزئین نیست.
بر دیوارهای گالری قسمتهایی از "آیینه بندان بن بست" (متنی که باربد گلشیری بر این نمایشگاه در چند صفحه نوشته است و در گالری در اختیار مخاطبان قرار داده میشود) در اندازهٔ بزرگ تایپ شده است: "... این وضعیت در واقع آذین کردن خود حفرهٔ تمناست در هر دو حالت پر و تهیاش، حجم دادن به آن است و مثبت کردن غیابش و در نهایت آیینه بندان آن. اگر به زبان فنی این دو جسم را تعریف کنیم، باید از نری و مادگی بگوییم یا از فاق و زبانه که، خوب، دلالتهای کامانه نیز دارند. اما اینجا نری مازاد مادگی است، یعنی چیزی که معمولاٌ دور میریزیم. از یاد نبریم که آیینههای شیشهای که از اروپا به ایران میآمد که هنوز جز آیینهٔ فلزی و سنگی نداشت در راه میشکستند و از شکستهها، از دور ریختنیها، بود که آیینه کاری ایرانی پدید آمد. در Underlandet دور ریختنیها که نریاند به هیچ روی مکمل مادگی نیستند؛ زبانه بر کام نمینشیند؛ نری بر مادگی جفت نمیشود، زیرا مازاد را نیز آیینه بستهاند."
مقدم نام سوئدی Underlandet را بر چیدمان حجمهای خود گذاشته است. این کلمه در زبان انگلیسی همان underland یعنی سرزمین زیرین یا دنیای زیر زمین است و همچنین در زبان سوئدی معنای دیگری هم دارد که با به یاد آوردن داستان آلیس در سرزمین عجایب (Alice I Underlandet) بهتر قابل درک است. سرزمینی اسرار آمیز که میشود از درون آینههای شکسته به آن وارد شد و کلید در آن تصویر به هم ریختهٔ این جهان واقعی و شاید تصویر دگرگون شدهٔ خود انسان است که با قرار گرفتن رو به روی سوراخ قفل میتواند آن را بگشاید و به درون سرزمین خیالی پا بگذارد.
جدای از اینکه ماندانا مقدم در بازنمایی ایدهٔ خود در این نمایشگاه چقدر موفق بوده است و چقدر مخاطب میتواند با آن ارتباط برقرار کند آینههای در هم شکسته با شیوهٔ مخصوص به خودشان کاری نو ساختهاند. مخاطب در اثری که در مقابل خود میبیند با حضور تصویر خود تأثیری بر آن میگذارد که این تجربه را برای هر مخاطب به نوعی تجربهٔ منحصر به فرد تبدیل میکند.